کد مطلب:161826 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

مسنای یهود و مسنایی جدید
مستور نماند كه علما یهود چنین اعتقاد دارند و دعوی كنند كه در آن چهل شب و روز كه جناب موسی علیه السلام در بالای كوه طور سینا با خداوند تبارك و تعالی مكالمه داشت، الواح تورات بر او نازل شد و در آن ششصد و سیزده حكم بیش مكتوب نبود. و نیز قانون و مطالب عدیده، لسانا بر او القا شد و در سینه آن جناب ثبت شد و آنها به منزله معانی و شرح آن قانون مكتوب بود. و چون از مناجات فارغ و از كوه طور مراجعت نمود، هارون را در خیمه طلبید. اولا: قانون مكتوب (یعنی تورات) را به او تعلیم نمود؛ آنگاه قانون زبانی و روایات لسانی را به او آموخت.

و هارون پس از آموختن آن دو قانون برخاست و بر طرف راست جناب موسی علیه السلام نشست، آنگاه دو پسر هارون: الیعاز ارووابتامار داخل شدند


و آنها نیز مثل پدر خود هر دو قانون را آموختند. آنگاه یكی در طرف چپ جناب موسی علیه السلام نشست و دیگری در طرف راست جناب هارون نشست. آنگاه هفتاد شیخ - كه ایشان را مشایخ سبعین می گویند - آمدند و هر دو قانون را یاد گرفتند و در خیمه نشستند. آنگاه كسانی كه شایق تعلیم بودند آمدند و یاد گرفتند؛ به این طریق كه هارون برخاست و هر دو قانون را بر ایشان خواند، پس هر دو پسرش برخاستند و آن دو را بر آنها خواندند. پس مشایخ سبعین یك مرتبه آن را خواند و آن اشخاص چهار مرتبه آن دو قانون را شنیدند و حفظ كردند و رفتند. و می گویند: جناب موسی علیه السلام به دست خود سیزده نسخه از آن قانون مكتوب نوشت و بهر فرقه، نسخه داد. و اما آن روایات زبانی را پس به یوشع تفویض نمود. و یوشع را چون وفات رسید، به مشایخ سپرد. و مشایخ به پیغمبران، تا آن كه رسید به جناب ارمیاد، و او به پارخ داد و پارخ به عزرا سپرد، و عزرا به شمعون صادق، و شمعون به ایتینی كونوس و او به یوئی بن یختان و او به موسی بن یوسیر و و به تهتان اربلی و یوشع بن برخیا و این دو به یهود بن یحیا و شمعون بن شطا و این دو به شمایا و ابی طلیون و این دو به هلل و او به پسرش شمعون و او به پسرش شمعون و او به پسرش كملئیل كه در عصر جناب عیسی علیه السلام بود. و او به پسرش شمعون و او به پسرش كملئیل و و به پسرش شمعون و او به پسرش یهود! حق دوش (یعنی مقدس). پس از طول این مدت كه آن روایات و قانون از سینه به سینه سیر می كرد، این یهود! آنها را در مدت چهل سال با مشقت زیاد در كتابی جمع كرد و نام او را مسنا [1] گذاشت. و این كتاب را یهود غایت تعظیم كنند و معتقدند كه تمام


آن از جانب خداوند و واجب التسلیم است و در میان ایشان رواج تام دارد به درس و تدریس. بلكه گوینده قانون مكتوب (یعنی تورات) به منزله آب است و مسنا به منزله شراب ممزوج به ابازیر [2] مناسب آن. و گاه تشبیه كنند اول را به نمك و دوم را به فلفل و ابازیر گوارا.و علمای بزرگ یهود دو تفسیر برای مسنا نوشتند: یكی در قرن سیم در اور شلیم (یعنی بیت المقدس) و دیگری در اول قرن ششم در بابل. و این دو تفسیر را كمرااورشلیم و كمرابابل گویند. و كمرا به معنی كمال است یعنی كمال تورات است. و مجموع این دو تفسیر را كمرالان گویند. و چون با مسنا جمع شوند، آن را طالموت [3] گویند. و به جهت تمیز، گاهی گویند: طالموت اورشلیم و طالموت بابل. و به جهت اغلاق اول و سهولت دوم رغبت یهود به ثانی بیشتر و اعتناء ایشان به آن زیادتر است. این خلاصه معتقد ایشان در این مقام و حاصل آن كه آن كلمات بسیاری از جانب خداوند تبارك و تعالی در شب طور بر قلب جناب موسی علیه السلام نازل شد و تا قریب به دو هزار سال محل این كلمات صدور انبیاء و اوصیا علیهم السلام بود و از سینه به سینه نقل می كرد. و چون در منزل آخر به سینه یهودا حق دوش رسید، آنها را از سینه خود بیرون آورد و در كتابی كه نام آن مسنا است جای داد. و صدق تمام این اعتقاد و دعوی و كذب آن یا صدق بعضی و كذب بعضی، بر ما معلوم نیست و از اهل بیت عصمت علیهم السلام در این باب چیزی به


نظر نرسیده. بلی صدوق در كتاب «خصال» روایت كرده از ابن عباس كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: كه خداوند عزوجل راز گفت به یكصد و بیست و چهار هزار كلمه در سه شبانه روز با موسی علیه السلام. و در آن مدت، طعامی و شرابی نخورد. چون برگشت به سوی بنی اسرائیل از شنیدن سخنان آدمیین مشمئز شد به جهت حلاوت كلام حق تعالی كه در مسامعش جای گرفته بود. [4] .

و این خبر فی الجمله تصدیقی از اصل دعوای ایشان می كند.


[1] نام اصلي آن «مشناه» (mishnah) است كه در لغت عبري به معناي معرفت (laerninig) يا قانون دوم است. مشناه اولين لايحه قانوني بود كه يهود پس از تورات آن را براي خويش وضع كرده و (يهود اهاناسي) بين سالهاي 190 تا 200 پس از ميلاد، آن را جمع آوري نمود. رك: نقد و نگرشي بر تلمود، ظفرالاسلام خان، ترجمه محمد رضا رحمتي، ص 22 - 21.

[2] اباذير ادويه اي كه در غذا مي ريزند از قبيل فلفل و زردچوبه و دارچين و زيره و زعفران و زنجبيل.

[3] منظور كتاب معروف يهوديان «تلمود» است. اين كتاب داراي دو بخش اساسي است. بخش اول «مشناه» كه همان متن اصلي است. و بخش دوم «گمارا»(gemara) كه شرح «مشناه» است كه البته مؤلف آن را (كمرا) ثبت كرده است. رك: نقد و نگرشي بر تلمود.

[4] كتاب الخصال، شيخ صدوق، تحقيق علي اكبر غفاري، ج 2، ص 642.